ویژه نامه ولادت حضرت مهدی عج

لینک کوتاه خبر: https://golestanp.ir?p=60608کپی به کلیپ‌بورد

ویژه نامه ولادت حضرت مهدی عج

غیبت امام مهدی (عج) و مسأله هدایت :

یکی از مهمترین وظایف ائمه اطهار(علیهم السلام) هدایت کردن بندگان خداست. از طرفی راهنمایی کردن انسانها یکی از حقوقی است که آنها دارند. خداوند امامان را برگزیده تا مردم را به راه راست که همان راه الله است رهنمون سازند. مگر نه این است که فلسفه امامت هدایت و رهبری است. نبود امام در میان مردم چگونه با این مهم سازگار است؟
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد. بنابراین حضور امام هم، وظیفه و تکلیف است بلکه مقدمه تکلیف است. پس همانگونه که تکلیف واجب است مقدمه آن نیز عقلا لازم است. از طرفی خداوند از نصب چنین مقامی غرض و هدفی داشته است که بدون حضور امام این هدف محقق نمی شود.
برای پاسخ این پرسش باید جنین گفت: اولا: آیا مسأله هدایت بشر تکلیف بدون قید و شرط و همیشگی امام است؟ یعنی تکلیفی است که در هر شرایطی باید باشد و یا اینکه هدایت زمانی به عهده ایشان است که شرایط لازم موجود باشد. مثلا یکی از شرایط تکلیف قدرت است. هر مکلفی اگر قدرت بر انجام تکلیف نداشته باشد، تکلیف از او ساقط است زیرا عقلا صحیح نیست خداوند انسان را تکلیف به عملی کند که قادر بر انجام آن نیست و این کلام خود خدا در قرآن است که:لا یُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ خداوند هیچ كس را، جز به اندازه تواناییش، تكلیف نمى‏كند. (1)
بنابراین تکلیف هدایت انسانها هر چند به عهده امام است ولی باید شرایط آن نیز موجود باشد در غیر این صورت تکلیفی ساقط خواهد شد و یا اینکه گاهی مانعی وجود دارد که نمی گذارد امام مردم را هدایت کند. «شیخ طوسى (در كتاب غیبت) می نویسد: هیچ علتى مانع از ظهور آن حضرت نیست جز این كه مى‏ترسد كشته شود. زیرا اگر جز این بود، جایز نبود كه پنهان شود. بلكه ظاهر مى‏گشت و هر گونه ناراحتى و آزارى را محتمل می شد. زیرا مقام رفیع ائمه و همچنین انبیاء عظام و بزرگوارى آنها، بواسطه ناملایماتى بود كه در راه دین خدا متحمل می گشتند.» (2)
 موانع هدایت
ما قائلیم که از طرف امام هم شرائط موجود است و هم مانعی نیست یعنی از طرف امام برای هدایت بشر مشکلی وجود ندارد اما از طرف انسانها وجود دارد. ممکن است آن کسانی که امام قصد هدایتشان را دارد خود مانع هدایت باشند و با گناهانی که مرتکب شدند باعث غیبت امام شده اند. قرآن می فرماید: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ‏ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً .» و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست.(3)
امام زمان(عج) فرمودند: هر یك از پدران من ناچار از آن بودند كه بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میكنم كه بیعت هیچ یك از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان كه ستارگان، امان اهل آسمان است‏.
و ممکن است انسانهای دیگر به انگیزه های مختلف از جمله منافع شخصی مانع هدایت مردم می شوند. باز قرآن می فرماید: «الَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ‏ عَنْ سَبیلِ اللهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فی‏ ضَلالٍ بَعیدٍ»؛ همانها كه زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى‏دهند؛ و (مردم را) از راه خدا باز مى‏دارند؛ و مى‏خواهند راه حق را منحرف سازند؛ آنها در گمراهى دورى هستند.(4) در جایی دیگر می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ فساد، در خشكى و دریا بخاطر كارهایى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است؛ خدا مى‏خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید(بسوى حق) بازگردند!(5)
یا مهدی امام زمان فرج دوازدهم المهدی ظهور
با وجود این موانع هر چند امام زمان علیه السلام حاضر نیستند ولی وجود ایشان مایه برکت است. بله هدایت حضوری قابل قیاس با هدایت غیر حضوری نیست اما تأثیر خاص خود را دارد . بنابراین در زمان غیبت هدایت توسط امام متوقف نشده است اما محدودتر شده هم هدایت عموم مردم  و هم هدایت ویژه برخی اشخاص که در کتب معتبر آمده است.
هدایت همگانی
شیخ صدوق در كتاب «امالى» از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت‏ می كند كه فرمود: از روزى كه خداوند آدم را آفرید زمین از حجت ظاهر و مشهور یا غائب و مستور خدا خالى نمانده و همچنان نیز خالى نمى‏ماند تا قیامت برپا شود، و اگر جز این بود خداوند پرستش نمی شد. سلیمان اعمش گفت: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض كردم: فكیف ینتفع النّاس بالحجّة الغائب المستور؟ قال كما ینتفعون بالشّمس اذا سترها السّحاب. یعنى چگونه مردم می توانند از حجت غائب نفع ببرند؟ امام فرمود: همان طور كه از آفتابى كه در ابرها پنهان است نفع می برند.
قطب الدین راوندى از كلینى و او از اسحاق بن یعقوب نقل می كند كه این مطلب از ناحیه مقدسه امام زمان(عج) به وسیله محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت غیبت كه واقع‏ شده، خداوند میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ‏ (6) یعنى: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید سؤال نكنید از چیزهایى كه اگر براى شما ظاهر گردد، شما را متأثر سازد.»
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد.
هر یك از پدران من ناچار از آن بودند كه بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میكنم كه بیعت هیچ یك از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است كه ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان كه ستارگان، امان اهل آسمان است‏. (7)
امام همچون خورشید پشت ابریست که هم نور می دهد و عالم را روشن می کند و هم گرما . امام زمان علیه السلام در پس پرده غیبت بیکار ننشسته و دست روی دست نگذاشته بلکه هم اکنون نیز دوستداران خویش را هدایت می کند.
هدایت شخصی
هدایت فردی امام زمان بسیار زیاد است و در اینجا به یک نمونه اکتفا می شود: در كمال الدین بسند مزبور از ابراهیم بن محمد علوى روایت می كند كه ابو نصر طریف گفت: به خدمت صاحب الزمان(عج) رسیدم و آن حضرت فرمود: اى طریف! قدرى صندل سرخ‏ (8) براى من بیاور! وقتى آوردم فرمود: مرا می شناسى؟
عرض كردم: آرى فرمود: من كیستم؟ عرض كردم: شما آقا و پسر آقاى من هستید، فرمود: مقصودم از سؤال این نبود. طریف می گوید: عرض كردم: فدایت شوم پس بفرما تا خشنود گردم! فرمود: من خاتم اوصیاء هستم كه خداوند گرفتاریها را بوسیله من از بستگان و شیعیانم برطرف می كند. (9)

 

تثبیت امامت امام زمان توسط پدرشان(علیهماالسلام) :

امام عسکرى‏ علیه‏السلام براى تثبیت امامت فرزندش چه تدابیرى اندیشید؟
حضرت براى تثبیت امامت حضرت مهدى (عج) از راه‏هاى مختلف استفاده نمود:
1 – تعلیمات وبیانات
موسى بن جعفر بن وهب بغدادى مى‏گوید: از امام عسکرى (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «گویا شما را مى‏بینم که در حقّ جانشین من اختلاف خواهید کرد. آگاه باشید! هر کس به امامان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اقرار کند ولى منکر فرزند من شود، همانند آن است که به جمیع انبیاى خدا و رسولان او اقرار کرده ولى نبوت محمّد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را انکار کرده است…».(1) احمد بن اسحاق مى‏گوید: از امام عسکرى (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «ستایش خداوندى را سزاست که قبل از آنکه از دنیا رحلت کنم، جانشین بعد از خودم را نشانم داد.»( 2) در روز سوم ولادت حضرت مهدى (علیه السلام)، پدرش امام عسکرى (علیه السلام) او را بر اصحاب خود عرضه کرد و فرمود: «این فرزند، صاحب و امام شما بعد از من و خلیفه من بر شما است. او قائمى است که مردم در انتظار او به سر خواهند برد…».(3)
2 – نشان دادن به خواص
احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى مى‏گوید: خدمت امام عسکرى (علیه السلام) رسیدم تا از جانشین آن حضرت سؤال کنم. حضرت در ابتدا فرمود: اى احمد بن اسحاق! خداوند تبارک و تعالى هرگز زمین را از زمان خلقت حضرت آدم (علیه السلام) تا روز قیامت، از حجت بر خلق خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت. به توسط حجّت است که بلا را از اهل زمین دفع مى‏کند، و به واسطه اوست که باران نازل کرده و برکات زمین را بیرون مى ‏آورد.
پرده را کنار بزن. کنار زدم، ناگهان کودکى با شمایلى خاص بر ما وارد شد و بر دامان امام عسکرى (علیه السلام) نشست. حضرت فرمود: «این فرزند صاحب وامام شما بعد از من است…»
آن گاه عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! امام و خلیفه بعد از شما کیست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالى که کودکى به مانند ماه ‏پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر کرامت تو نزد خداوند عزّوجلّ و نزد حجت‏هاى خداوند نبود این فرزند را بر تو عرضه نمى‏کردم…».( 4) شیخ صدوق از ابى‏غانم خادم نقل مى‏کند: «خداوند به امام عسکرى (علیه السلام) فرزندى عنایت فرمود که نام او را «محمد» نهاد. در روز سوّم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: این صاحب و امام شما و خلیفه بعد از من است…».( 5)
معاویة بن حکیم ومحمّد بن ایّوب بن نوح ومحمّد بن عثمان عَمْرى مى‏گویند: «ما با چهل نفر در منزل امام عسکرى (علیه السلام) بودیم که آن حضرت فرزند خود را بر ما عرضه کرده و فرمود: این امام و خلیفه شما بعد از من است، او را اطاعت کنید و بعد از من در ادیان خود متفرّق نشوید که هلاک خواهید شد. بدانید که بعد از این روز هرگز او را مشاهده نخواهید کرد…».( 6)
یعقوب بن منقوش مى‏گوید: خدمت امام عسکرى (علیه السلام) رسیدم در حالى که کنار اتاقى که بر درب آن پرده‏اى آویزان بود نشسته بودند. عرض کردم: اى آقاى من! صاحب امر امامت -بعد از شما- کیست؟ فرمود: پرده را کنار بزن. کنار زدم، ناگهان کودکى با شمایلى خاص بر ما وارد شد و بر دامان امام عسکرى (علیه السلام) نشست. حضرت فرمود: «این فرزند صاحب وامام شما بعد از من است…».( 7)
آیا حضرت مهدى‏ علیه‏السلام براى اثبات امامتش در کودکى اقدامى انجام داده است؟
حضرت مهدى (علیه السلام) در راستاى تثبیت امامت و رهبرى خود نسبت به جامعه شیعى اقداماتى را انجام داد:
1 – اقامه معجزات و کرامات
در قضیه ابوالادیان -که قبلاً به آن اشاره شد- آمده است: «…کودک جلو آمد و بر حضرت عسکرى (علیه السلام) نماز گزارد و بعد در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. کودک -حضرت مهدى (علیه السلام)- به من فرمود: اى بصرى! جواب نامه‏هایى که با تو است نزد من آر. آنها را به حضرت تقدیم نمودم. در دلم گفتم: این دو نشانه از نشانه‏هاى امامت است که در این کودک مشاهده کردم. تنها باقى مى‏ماند یک نشانه و آن اینکه از آنچه در همیان است خبر دهد… .
ابوالادیان مى‏گوید: خادم خارج شد و فرمود: نزد شما نامه‏هاى فلان شخص و فلان شخص است، و در خورجین او هزار و ده دینار وجود دارد که از آن جمله دینارهایى زرکوب است. آن جماعت نیز نامه‏ها و مال را به او داده و گفتند: کسى که تو را براى گرفتن اینها فرستاده همان امام است…».( 8)
2 – جواب مسائل
یکى دیگر از راه‏هاى اثبات امامت خود، پاسخ به سؤال‏هایى بود که توسط نوّاب اربعه به آن حضرت ارسال مى‏شد و حضرت نیز جواب آنها را به صورت توقیع مرقوم مى‏داشتند، همانند: جواب به مسائل احمد بن اسحاق اشعرى، جواب به مسائل اسحاق بن یعقوب، جواب سؤال‏هاى حمیرى، جواب به مسائل محمّد بن ابراهیم مهزیارى، جواب به مسائل ابى الحسین بن محمّد اسدى و دیگران.

 

اثبات امامت امام زمان(عج) در کودکی :

یکی از شبهاتی که وجود دارد این است که آیا کودکی 5 ساله میتواند حجت خدا بر روی زمین باشد؟ آیا او آنقدر علم و معنویت دارد که بتواند زمام امور را بدست گیرد ؟
این مساله ای است که متاسفانه دست آویزی قرار گرفته تا وجود نازنین امام زمان (عج) زیر سئوال رود. معاندان اسلام با استفاده از همین موضوع سعی دارند به جهانیان ثابت کنند که : چقدر مسخره و مضحک است که مسلمانان جهان قبول داشته باشند کودکی 5 ساله امام و پیشوای آنها است و با مقایسه عقل و شعور و توانایی کودکان دیگر با امام زمان چنین مساله ای را محال می دانند و به تمسخر شیعیان که این مورد را قبول دارند می پردازند .
پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می کند. این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است
اگر در اخبار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تأمل شود معلوم مى گردد که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهرى ناچیز نیست که هر کسى صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندى است که شخص واجد آن مقام با حق تعالى ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبى برخوردار مى شود، احکام و قوانین الهى بر باطن و قلب نورانیش وحى و الهام مى گردد و به طورى آنها را دریافت مى کند که از هر گونه خطا و اشتباهى معصوم است. همینطور ولایت و امامت مقام بزرگى است که واجد آن مقام به طورى احکام خدایى و علوم نبوت را تحمل و ضبط مى کند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبى مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهى بهره مند مى گردد. بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندى است، البته معلوم است که هر کسی قابلیت احراز مقام امامت یا نبوت را ندارد، بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت قرار گرفته باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. و همچنین از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل داده و به مردم ابلاغ کند.
لذا پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب می کند. این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است ، لکن اگر صلاح باشد و شرایط موجود شود و مانعی هم در کار نباشد آن افراد برجسته رسما به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی می شوند و مامور حفظ و تحمل احکام می گردند، این انتخاب و نصب ظاهری ، چنانکه گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بلوغ و بزرگی انجام می گیرد، ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. پیشوایى به کوچکى و بزرگى نیست، بلکه مربوط به قابلیتها و استعدادها است رهبرى و پیشوایى امت در کودکى که سهل، حتى در نوزادى، هم امکان دارد و هم واقع شده است مانند حضرت عیسی (علیه السلام)! چرا ادیان دیگر این موضوع را مورد تمسخر قرار می دهند در حالی که این موضوع حتی در دین آنها هم دیده می شود .
چنانکه حضرت عیسى ـ علیه السلام ـ در گهواره با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفى نمود. خداوند متعال در سوره مریم مى فرماید:
«مریم به عیسى اشاره کرد، گفتند: “چگونه با کودکى که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسى گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبرى برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکوة تا زنده باشم سفارش کرده است. »( مریم آیه 29)
از این آیه و آیات دیگر استفاده مى شود که حضرت عیسى ـ علیه السلام ـ از همان کودکى و ایام صغر پیغمبر و صاحب کتاب بوده است.
امام علی النقی نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به شهادت رسید و امامت به وی منتقل شد
همچنین حضرت یحیی در دوران صباوت و صغر سن به مقام نبوت رسیده است. بنابر این، وقتی عیسی مسیح و حضرت یحیی می توانند در کودکی به مقام نبوت برسند، چه مانعی دارد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) نیز در سنین کودکی به مقام امامت برسد، جالب اینجاست که ائمه اطهار ـ علیه السلام ـ هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینى کرده و اعلام نموده اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود :« حضرت صاحب الامر سن مبارکش از تمام ما کمتر و گمنام تر است»(1)
بنابراین هیچ مانعى ندارد که کودکى در سن پنج سالگى با عوالم غیبى ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه داراى و ضبط و تبلیغ احکام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و اداى این امانت بزرگ کاملاً نیرومند و مقتدر باشد(2)
اتفاقا بعضی از ائمه نیز در سن قبل از بلوغ به مقام امامت رسیدند،‌مثلا حضرت امام جواد ـ علیه السلام ـ هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا ـ علیه السلام ـ او را به عنوان جانشین خود معرفى نمود(3) که سخنان و مناظرات امام جواد ـ علیه السلام ـ و حل مشکلات بزرگ علمى و فقهى توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامى اعم از شیعه و سنى را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمى امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوى ستوده اند.
امام علی النقی نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به شهادت رسید و امامت به وی منتقل شد.
بنابر این، مساله صغر سن و رسیدن به مقام امامت در سن کودکی اختصاص به امام عصر علیه السلام ندارد.

 

چرا امام زمان علیه‏السلام را قائم می ‏نامند؟

یكى از القاب مشهور امام زمان(علیه‏السلام) قائم است(1) كه به معناى ایستاده و برپا دارنده است، اما چرا به حضرت این لقب را داده‏اند، دو نوع روایت داریم:
1ـ به ایشان قائم مى‏گویند به خاطر این ‏كه پس از فراموش شدن نامش قیام مى‏كند.(2)
در روایت دیگرى امام جواد(علیه‏السلام) مى‏فرماید:
به ایشان قائم مى‏گویند، زیرا او پس از این ‏كه نامش به كلى متروك شد و اكثر كسانى كه امامتش را قائل بوده‏اند از عقیده خود برگشته و مرتد شده‏اند به پا مى‏خیزد.(3)
2ـ در برخى از روایات هم لقب قائم را بعد از شهادت امام حسین(علیه‏السلام) بیان مى‏فرماید؛ زیرا ملائكه از خداوند پرسیدند كه چه كسى انتقام امام حسین(علیه‏السلام) را مى‏گیرد، خداوند حضرت مهدى(علیه‏السلام) را به آنها نشان داد، در حالى كه در حال ایستاده نماز مى‏خواند «بذلك القائم انتقم منهم» كه در این روایت لقب قائم، قیام در نماز و قیام براى انتقام خون امام حسین(علیه‏السلام) لحاظ شده است.

 

چگونگی غیبت امام زمان(عج)؟

اگر استنادتان سخن گروهی مانند شیخ مفید است باید عرض کنیم که منظور گروهی مانند شیخ مفید فقط این بوده که چون امام زمان (علیه السلام) تولدشان مخفیانه و زندگیشان مخفیانه بود و تعدادی اندکی از وجود وی اطلاع داشته اند این خود نوعی غیبت البته نسبی حساب می شود…و این سخن شیخ مفید درست و منطقی جلوه می کند و نمی توان به آن خرده گرفت زیرا ایشان غیبت نسبی امام را از زمان تولد و غیبت کامل و واقعی ایشان را از زمان وفات امام حسن عسکری (علیه السلام) میدانند ….
 عده ای از شیعیان مانند شیخ مفید(ره) آغاز غیبت صغری را از هنگام ولادت حضرت مهدى(عج) به شمار آورده اند(1). زیرا از همان سالهاى آغازین ولادت آن حضرت غیبت نسبى داشت و شمارى اندک از یاران وى را مشاهده کردند. و مدت طول آن را تا زمان وفات چهارمین سفیر میدانند بنابراین نظر دوره غیبت صغرا تقریباً 74 سال مى شود یعنى از آغاز ولادت تا پایان سفارت آخرین سفیر حضرت.
اما جالب است که بدانیم اهل سنت با غرض ورزی یا از روی جهالت همین سخنان را تغییر داده و به دروغ و داستان سرایی شیعیان را مسخره میکنند که: شیعیان اعتقاد دارند امام زمان در بدو تولد در آغوش مادرش غایب شده است حتی این ریشخند سالها قبل هم وجود داشت مثلا :
ابن خلدون نویسنده سنی مذهب در این زمینه می‌نویسد:
«غلو کنندگان شیعه مخصوصاً دوازده امامی‌ها می‌پندارند: دوازدهمین امامشان که محمد بن حسن العسکری است که از او به لقب مهدی یاد می‌کنند، داخل سرداب خانه‌شان در شهر حله متولد شد و در حالی که در آغوش مادرش مخفی بود غائب گشت و او در آخرالزمان ظهور و زمین را از عدل و داد پر می‌کند…»(2) و در ادامه گفتارش اضافه می‌کند که:
«…شیعیان هم‌اکنون نیز بعد از نماز مغرب جلو در این سرداب، با اسب‌های آماده جمع می‌شوند و او را به اسم صدا می‌زنند که: ای سرور ما اکنون ما آماده‌ایم ظهور کن…!!!»

 

ویژگى هاى یاران مهدى علیه السلام :

یاران خاص مصلح جهان داراى ویژگى‌هایى هستند و ما در این بحث به مهم‌ترین آنها مى‌پردازیم.
1- جوانى
2- معنویت
3- شهادت طلبى
4- اقتدار
5- بهره‌مندى ممتاز از علوم
6- موقعیت بى نظیر

پی‌نوشت‌ها:
1- بحار النوار، ج 52، ص 333و334
2- بحارالانوار، ج 52، ص 308.
3- بحارالانوار، ج 52، ص 308.
4- بحارالانوار، ج 52، ص 308.
5- بحارالانوار، ج 52، ص 372.
6- بحارالانوار، ج 52، ص 336.
7- كمال الدین، ص 673.
8- معجم احادیث الامام المهدى(علیه‌السلام)، ج 3، ص 94.
9- بحارالانوار، ج 52، ص 327.
10- دلائل الامامه طبرى، ص 562.
11- بحارالانوار، ج 52، ص 365.
12- بحارالانوار، ج 52، ص 286.
13- معجم احادیث الامام المهدى (علیه‌السلام) ، ج 3، ص 100.
14- بحارالانوار، ج 52، ص 327.

 

منبع : سایت تبیان

گزارش تصویری

جدیدترین اخبار

Skip to content